دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد505
من این روزها در اول راه بسیاری را همراه دیدم،
اما مهم نه « همراه اول» که «همراه آخر» است.
من در فهرست منابع فقه،عنصر «عقل» را نه به عنوان یک «منبع» که به فرنام یک «ملاک» دیدم؛ زیرا درک هر حقیقت و فهم هر واقعیت در فروغ «عقل» امکان پذیر است ،نه در بلوغ «نقل» .(فرنام= عنوان)
من شايعه را شب پره اي كور دیدم كه تنها در شب هاي ديجور و گذرگاه هاي بي نور راه مي سپرد و به ناآگاهان پيام هاي پر ابهام مي سپارد.
این خفاش کور در شب های دیجور به پرواز درمی آید؛در شب های حاکمیت جهل و بی خبری که خبرهای دروغ ،همه سرچشمه های فروغ را می خشکاند و آسمان شفاف اطلاع رسانی را تیره و تار می کتد.
من شايعه را نورستيز و آگاهي گريز دیدم؛ شایعه از روشنايي مي گريزد و با روشنگري مي ستيزد.
مرگ او در ريزش آبشاران نور است و تابش هور.
بنابراین باید نور آگاهی پراکند و مشام های تشنه واقعیت را با زلال حقیقت آگند.
سموم شايعه ريشه هاي روشنايي را مي خشكاند و انديشه هاي اهورايي را مي ميراند.
بياييم با تابش نور صداقت و افشاندن بذر حقيقت ، گامي بلند و اقدامي شكوهمند در راه نفي ناراستي و شايعه سازي برداريم و به جاي نفرت و نفرين به تاريكي ، شمعي فروزان و چراغي درخشان برافروزيم.
من باغ و گلزار را بهترین آموزگار دیدم .
بنابراین آموختم چون بید متواضع باشم، چون سرو، راست قامت، مثل صنوبر، صبور، مثل بلوط مقاوم، مثل رود روان، مثل خورشید با سخاوت و مثل ابر با كرامت باشم.
ادامه دارد...
شفیعی مطهر
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.